افاضه

افاضه

هشتم: سردبیر روسپید!

شنبه, ۳ آذر ۱۳۹۷، ۰۹:۱۴ ق.ظ

گفتم بنویسم و روزگاری را تمام کنم که چه گذشت بر آمده و نامده از همه چیز و قصدی نداشتم ولی آنی که نامش سرمقاله بود که خواندم چنان به امعا و احشای من فشار آورد که هرچه بود و نبود دارد به صفحه ی کاغذ می ریزد و خواننده که شخمش بزند مگر دریابد که چه می گویم.

به یاد می آورم آنچه از او می رفت و خود را می خورم که چرا پرخاش نکردم شاید می بوسید و می گذاشت و من گذشت کردم و می گویند احسن کردی و خود نمی گویم. باید به ادب که نه به فحش صریح می راندمش گرچه که شاخصه او خود فاحشگی بود اما دلیل نمی شود.

او پشه پیش من هم نبود و چه دیگران و داشت نمی دانم از چه رو بازی می کرد و ما را هیچ می پنداشت که خود هیچ هم نبود. اگر دبیری به انشا کردن است انشای نا تمام من به صفحات معلق او چیرگی داشت. یعنی نمی داند کودکی است و لابد جای شیر حرامی خورده که این چنین رویش   برآمده وگرنه موقع مشق  هکسره و نقطه ویرگولش پیش من دارد دیر می شود و البته که شکر که رفت.

از روسپیدی سردبیر چیزی نمی گویم که خود می دانند اما چیزها از حمق حکمی که او را گماشت و آنکه او را گذاشت و اویی که با او گذراند و گریه بر منی که دلسوختم برایشان و آن ها به هیچ نگرفتند و البته خود دیدند که از سوی من انما نطعکم لوجه اللله لا نرید منکم جزا و لا شکورا.

گناه هیچ کس در گزینش نیست که انسان و اشتباه اما در تداوم است که انسان و نسیان نسبتشان باطل است و در توجیه که وجه موجه نیاورد و بهانه بتراشد.

خلاص که ناله ی من از خود او نیست که از دیگران است که می دیدند و خاموش هیچ نمی کردند و باشد که باز هیچ نکنند که از شر دخالتشان مصون باشم.

4 آذر 97


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۹/۰۳
محمد جواد احمدی زاده

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی