افاضه

افاضه

۵ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

اندیشیدم رونده‌ی تنهایی را که روی شن های روان به نکبت می‌دوید و گرد و خاک می‌کرد، به هیچ جا نمی‌رسید و آن خود بودم.

۱۳ آذر ۹۷

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۷ ، ۲۰:۲۴
محمد جواد احمدی زاده

 

نویسندگان:

علی ملک محمدی‌ (‌دانشجوی اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه تهران)

محمد جواد احمدی زاده (‌دانشجوی مهندسی معماری و زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران)

 

شهر آنقدرها هم مرده نیست[0]، زندگی می ­کند. این حرف شاید زمانی استعاره ای مبهم یا حرفی تمسخر آمیز به نظر می­ رسید، اما در حقیقت موجودات زنده چیزی نیستند مگر الگوریتم های رفتاری میان ارگان های همکار و شهر هم چیزی به جز این ­ها نیست. انسان­ ها ارگان­ های این موجود غول آسا را تشکیل می­ دهند و تعامل بین آن ها الگوریتم رفتاری شهر را تعریف می­کند[1]. اما آیا همان­گونه که اصلاحِ ژنتیکی[2] دیگر موجوداتِ زنده تحقق پذیر است می­توانیم در راستای دستکاری حیات این موجودات نیز گامی برداریم؟

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۷ ، ۱۴:۱۷
محمد جواد احمدی زاده

قبل از هرچیز اگر حوصله اش را داشتید این متن را در سایت آرل بخوانید وگرنه که چیزی نخواهید فهمید!


من داور نیستم اما بیایید ما هم دنبال مقصر بگردیم. می‌گوید که ” چرا کمتر کسی دست اتهام را به سوی دانشگاه دراز می‌کند؟“ به نظر می‌رسد که دانشگاه همان ’صومعه‘ دور افتاده در جایی است که راهبانی تربیت می‌کند و آن ها هم راهبان. احتمالا این صومعه کمترین نقش را در تربیت معماران سازنده دارد1. پس احتمالا دستِ دست‌اندرکارانش از ساختن کوتاه است، اما زبان منتقدان اتفاقا به سویش دراز! دیواری کوتاه‌تر از دیوار صومعه ما وجود ندارد. 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۷ ، ۰۷:۳۹
محمد جواد احمدی زاده

مشغول صحبتی جدی بودیم که ناگهان گفت:" پسرای آتلیه کمن! بیشترشون کن!" من به حساب شوخی مریضی از آن گذشتم اما استاد کاملا جدی بود و بحث را به تغییر اتمسفر رشته و دانشکده و حتی روند جذب اساتید کشاند و داشت به نوعی از من طلب می کرد تا در دبیرستان های پسرانه برای معماری بازاریابی کنم مگر سر عقل بیایند و به دانشکده هنر سرازیر شوند.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۷ ، ۲۳:۵۰
محمد جواد احمدی زاده

گفتم بنویسم و روزگاری را تمام کنم که چه گذشت بر آمده و نامده از همه چیز و قصدی نداشتم ولی آنی که نامش سرمقاله بود که خواندم چنان به امعا و احشای من فشار آورد که هرچه بود و نبود دارد به صفحه ی کاغذ می ریزد و خواننده که شخمش بزند مگر دریابد که چه می گویم.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۷ ، ۰۹:۱۴
محمد جواد احمدی زاده