تنها حرف جدیدی که من در این جلسه داشتم یک جمله بود و آن هم تعریفی که خودم از نقد سروپا کرده بودم و قانعم میکند: نقد بیانِ قضاوت کیفیات یک ماهیت است با رویکرد واحد و در زمان واحد.
اما این ها که گفتم یعنی چه؟
بیان لزوما نوشتار یا گفتار نیست بلکه محتوایی است که آماده است که از طریق این دو ابزار ارائه شود اما ممکن هم هست که نشود.
قضاوت چیست؟ قضاوت قیاس جز به جز با یک نمونه عالی( ایدهآل) است که در دادگستری قانون ترسیمی از آن است و در نقد ذوق شخصی منتقد با توجه به جهان بینی و رویکردش آن را می سازد.
کیفیات یعنی هر آنچه که ذات یک ماهیت با آن شناخته میشود، از رنگ و بو و صورت و ...
رویکرد ابزاری است که به منتقد کمک میکند تا آنچه را که ادراک کرده تحلیل کند و به یک صورتبندی واحد از مسئله برسد. رویکرد ها می توانند ابداعی باشند یا از مکتب ها و گرایشات گذشته برگزیده شود یا آن که اژ روش های متداول باشد اما وجود رویکرد برای نقد آکادمیک ضروری است چرا که اگر نباشد نقد تبدیل به گزاره(؟) هایی خالهزنکی میشود.
مسئلهی دیگری که باید به آن اشاره کنم و در تعریف پنهان است، جهت و فرآیند نقادی است. از نظر من جهت فهم و ادراک یک پدیده با نقد آن متفاوت است. ذهن در مواجهه با یک پدیده ابتدا ناخودآگاه شروع به کشف آن میکند. میکوشد تا با توجه به جهان بینی اش ابعاد مختلف آن را فهم کند. این مرحله ادراک است. اما ممکن است پس از آن ذهن به تحلیل و بررسی آن امر با رویکردی مشخص بنشیند. این فرآیند نقادی است و حاصل آن نقد.
۲ آبان ۹۷